در سابقه هیچ یک از بیدادگاههای اسراییلی آن چه در حکم به اصطلاح دادگاه جمهوری اسلامی آمده هرگز مشاهده نشده است؛ هیچگاه قضات اسراییل هیچ پیر و جوان فلسطینی را برای سنگ اندازی به اعدام محکوم نکردند. در تمام طول انتفاضه چنین چیزی سابقه ندارد. در هیچ دادگاه اسراییلی ارجاع به حکم متحجرترین خاخامهای صهیونیست برای اعدام جوانان فلسطینی سنگ انداز به چشم نمیخورد؛ چنان که قاضی حکومت اسلامی به حکم کسی چون مکارم شیرازی برای اعدام محمد امین ولیان استناد کرده است. ( البته مکارم شیرازی تکذیب کرد که چنین حکمی داده است .)
جمهوری اسلامی همه خطوط را میشکند تا در مقام شکنجه و اعدام و و بی عدالتی در جهان رتبهای کسب کند که هیچ کس را در دنیای امروز یارای رقابت با او نیست؛ تبریک به رهبرانش! این خون تشنگی بی استدلال، این سبوعیت بی منطق نظیر ندارد. زمانی که آرش رحمانیپور و محمد علی زمانی را بیگناه کشتند، گفتند که آنها را به جرم دست داشتن در حوادث پس از انتخابات کشتهاند. ادعایی که دروغ بودنش از روز بر همگان روشنتر بود.
دیری نگذشت که جواد لاریجانی، در مقام نماینده قوه قضاییه به فرنگ رفت و آنجا به صراحت گفت که اعدام این دو تن ربطی به حوادث پس از انتخابات ندارد. معلوم شد مهم کشتن بوده است نه دلیل کشتن. معلوم شد کشتن اینها برای رفع عطش خون تشنگی رهبران متکبر بوده است و نه برای جلوگیری از این یا آن حادثه. معلوم شد حکم به اصطلاح دادگاه برای خود آقایان هم مضحکهای بیش نیست.
اگر امروز جمهوری اسلامی میخواهد با ما آن کند که اسراییل با فلسطینیان نکرد، پس باید منتظر باشد که ما هم با او چنان کنیم که فلسطینیان با اسراییلیان نکردهاند.
به امید آن روز.
۱۸ نظر:
سلام دوست خوبم
راستش چندان نظر مثبتی درباره مطلبی که گذاشتی ندارم . چرا که احساس میکنم لحن بیان این نوشته به دور از روش مسالمت آمیزی است که در این هشت ماه به عنوان استراژی اصلی جنبش سبز و راه با شکوه ما بوده است. ما فقط در حد دفاع از خودمان با آنها گاها در خیابانها درگیر شدیم وگرنه هیچ گاه اجازه ندادیم که مثلا سنگ پرانی یا امثال این حرکات به عنوان عمل ما در مبارزه مان باشد. ما همه افتخارمان تا کنون بر همین است که همه سلاحمان فریادمان و قلممان بوده است.
سبز باشید...
راستی یادم رفت...
شعر بسیار زیبایی نوشتید..
سبز باشید ..
تعصب يعني دو برابر كردن تقلا وقتي هدف را فرامرش كرده اي(جرج ساندوز)
تعصب يعني دو برابر كردن تقلا وقتي هدف را فرامرش كرده اي(جرج ساندوز)
آرزوهای محمد :
محمد 3 آرزو داشته:
1- قدرت و جاه و مقام برای خودش 2- سالاری و اقتدار اعراب بر جهان 3- اقتدار و سالاری مردان بر زنان
( در این سه تا آرزو بت شکستن و شناساندن الله و یگانه پرستی و دوری از شرک و بت پرستی هم هیچ جائی نداشته !!
هیچ جائی!!)
بروزم
دوست گرامي من مطلبم را دوباره خواندم اصلا" و ابدا" من حرفي نزدم كه محمد به كشورهاي ايران و بقيه نقاط جهان لشگر كشيده باشد من فقط نوشته ام آنهم از روي تاريخ معتبري كه محمد آرزوي ايران را داشته اتفاقا" درجائي هم در همان تاريخ خواندم كه ايشان به اطرافيان خود گفته بودند بعد از مرگ من اين كشورها تسخير ميشوند ما همگي ميدانيم كه محمد قبل از رسيدن به آرزوي آمدنش به ايران از دنيا ميرود اگر وقت داريد دوباره مطلب را را بخوانيد بيشتر ممنون ميشوم به هر حال از توجه شما به مطالبم سپاسگزار هستم
فرق بين دموكراسي و ديكتاتوري : در دموكراسي اول راًي مي دهي و بعد فرمان مي بري و در ديكتاتوري نبايد وقتت را نفله كني(چارلز بوكفسلي)
با خمینی شناسی بروزم
وقتی عادت کنی به نوشتن و خوانده شدن دیگه دل کندن غیر ممکنه
خوشحالم که هنوز ایستاده ای
غير خودي ها محمد در فكر سيطره اعراب بر جهان بوده من از كتاب فرزاد جاسمي آنرا فهميدم البته در قران بسيار سوره هست كه فقط ثابت ميكند اسلام را محمد براي جزيرت العرب آوره بوده كه من در دور بعد در وبلاگم آنرا نيز منتشر ميكنم كتاب فرزاد جاسمي را در حاشيه وبلاگم در مجموعه كتابها براي دانلود گذاشته ام
فرزاد جاسمي هم از روي كتابهاي تاريخي معتبر مثل طبري برداشت كرده اند ايشان مثالي هم آورده اند كه در همين مطلب من آنرا نيز انتشار داده ام وبطور اختصار اينجا مينويسم:
... يك عربي از قبيله قريش پيش عموي محمد ميآيد و ميگويد به برادر زاده ات بگو دست از سر ما بردارد و بگذارد ما كارمان را بكنيم عموي محمد هم به محمد ميگويد دست از سر اينها بردار بذار كارشان را بكنند محمد هم ميگويد من حاضرم كاري به كار اين ها نداشته باشم اما نميخواهيد دستبند كسري را بدست كنيد( در اين حرف هيچ سخني از كفر و شناساندن الله و دوري از شرك و بت پرستي نيست برا همان قبيله عرب هم نيست) و فقط معلوم ميشود محمد دلش پيش دستبند و خزائن كسري هست و در ادامه محمد به آن مرد عرب و عمويش ميگويد: مگر نميخواهيد اعراب به اقتدار جهانيان برسد من آنرا در اين متن وبلاگم منتشر كرده ام اگر وقت داريد دوباره آنرا از اول بخوانيد
محمد در سخنانش چند بار اسم ايران را هم آورده بوده او دلش پيش خزاين ايران و حيره كشور پر از گنج آنزمان و اصلا" همه جهان بوده و اين آرزو ها بگوش عمر رسيده بوده كه در يك قبيله هم بوده اند و بايد اضافه كنم در اين كتاب فرزاد جاسمي نوشته شده بوده كه محمد خودش ميگويد بعد از من جهان بدست اعراب فتح خواهد شد و همينطور هم
كم و بيش شده است و كشورهاي نسبتا" زيادي مثل ايران و مصر و غيره... هم اكنون زير سلطه اسلام عربي هستند
به هر حال من فكر ميكنم دوباره متن من را بخوانيد بهتر است
قربان شما بدرود پاينده ايران گرفتارمان
درضمن روز زن به شما و همه ايرانيان بخصوص زنان گرفتار همين دين و مذهب و آخوند
كثيف خجسته باد
سلام. برای دهمین بار مورد لطف مهرورزی قرار گرفتیم . لینک ما را اصلاح بفرمائید و حتی المقدور اطلاع رسانی بفرمائید
دوست عزیز باز تند رفتی ها مرام جنبش سبز براندازی نیست و سنگ اندازی در قامت ما نمی گنجد
ایت الله مکارم موضوع را تکذیب کردند و در ضمن دادگاه تجدید نظر حکم نداده است و اجرای اعدام منتفی است . اصلاح کن
این یک رویا نیست ما در کنار هم پیروزیم...برای یک مردم،برای یک دنیا
سرودهای از پُل الوار Paul Éluard (١٨٨٥-١٩٥٢) شاعر فرانسوی و یکی از معروفترین شاعران سوررآلیست.
«آزادی»
برای پرندهی دربند
برای ماهی در تُنگ بلور آب
برای رفیقم که زندانی است
زیرا، آن چه را که میاندیشد، بر زبان میراند.
برای گُلهای قطعشده
برای علف لگدمال شده
برای درختان مقطوع
برای پیکرهایی که شکنجه شدند
من نام تو را میخوانم: آزادی
برای دندانهای به همفشرده
برای خشم فرو خورده
برای استخوان در گلو
برا ی دهانهایی که نمیخوانند
برای بوسه در مخفیگاه
برا ی مصرع سانسور شده
برای نامی که ممنوع است
من نام تو را میخوانم: آزادی
برای عقیدهای که پیگرد میشود
برای کتکخوردنها
برای آن کس که مقاومت میکند
برای آنان که خود را مخفی میکنند
برای آن ترسی که آنان از تو دارند
برای گامهای تو که آن را تعقیب میکنند
برای شیوهای که چهگونه به تو حمله میکنند
برای پسرانی که از تو میکشند
من نام تو را میخوانم: آزادی
برای سرزمینهای تصرفشده
برای خلقهایی که به اسارت در آمدند
برای انسانهایی که استثمار میشوند
برای آنانی که تحقیر میشوند
برای مرگ بر آتش
برای محکومیت عدالتخواهان
برای قهرمانان شهید
برای آن آتش خاموش
من نام تو را میخوانم: آزادی
من تو را میخوانم، به جای همه
به خاطر نام حقیقی تو
من تو را میخوانم زمانی که تیرگی چیره میشود
و زمانی که کسی مرا نمیبیند،
نام تو را بر دیوار شهرم مینویسم،
نام حقیقی تو را
نام تو را و دیگر نامها را
که از ترس هرگز بر زبان نمیآورم
من نام تو را میخوانم: آزادی
ترجمه از مجتبی کولیوند
بوی عیدی ، بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
با اینا زمستونُ سر میکنم...
با سلام و درود
با مطلب :
"نگاهی به بینش رادیکال امثال یامین پور در مورد زیربنای جنسیتی افکار جوانان"
بروزم...منتظر شما دوست گرامی ...
همرزم سبز سکوت بس است امروز بلند ترین فریاد ما این است محمد امین ولیان را اعدام نکنید
شرممان باد اگر بگذارم جوانه ای دیگر پزمرده شود .
رسانه شمایید جهان را بار دیگر بیدار کنید
سلام دوست همرزمم .
ممنونم که به من سرزدین .
متآسفانه هرکاری کردم نتونستم تو وب شما کامنت بذارم . لطفآ بخش نظراتش رو درست تنظیم کنین تا بتونم بیام به وبتون .
به امید ایرانی سبز و آزاد و پیروزی حق بر باطل .
من که هستم؟!
به الطاف جمهوری اسلامی از ایران خارج شدم.
http://rahrovaneraheakbar-m7.blogspot.com/2010/03/blog-post_14.html
ارسال یک نظر